سر رای برگشتنت آینه میکارم
گلدونای دلتنگو رو پله میزارم
لحظههای بی قصه رو طاقت ندارم
چشم من به راه عشقه
رفتنت گناه عشقه
اون روی سیاه عشقه
ماه من تو چاه عشقه
یادمه اون شب که رفتی چشمو بستم
شیشه عمر جوونیمو شکستم
تا به تو پیغام دلجویی فرستم
اسمتو با شیشه کندم روی دستم
درد اومد داد اومد
دلبر شیاد اومد
اما من دلبر نداشتم
غیر تو دلبر نداشتم
غیر تو دلبر نداشتم
ولگا
ای داد ای یار