من این راهو میرم
وقتی که راه نمیشه رفت
خودمو از پوستم میکَنم
وقتی که داد نمیشه زد
ناله ی طبیعتو میل میکنم
حیوونا رو لباس بگیره تن
اینجا دفاع نمیشه کرد
پس حالا سلاح که میشه خلق
باید زمینو بشوره خون
باید قوی شد و کنارِ هم موند
بذار داد بزنن صدایِ من کو
تا آسمونا صدا نمیشه رو
باید حُزنو فدایِ تن کرد
باید سفر کرد این جنون غریضه است
آینده نسخه ی قویِ ماست
من توو ابتدای زمینم
پیِ کشف بزرگتر اَ خودمم
من خودمم طلسم خودمم
من خدایِ خیالیِ خودمم
من همون خدای قافیه شدنم
تمدن باروت
قطره های جاریِ درومن
آلوده به قانون
هنجار و صداهای خاموش
خاکستری رنگ بده بذار
به همدیگه برسه صدامون
دوخته شه به هم چشامون
خاکستری درد بده
نیست فریبه ی خودکارِ وصلِ به کاغذِ سلطه ی حکام
خاکستری جنگ بده
رنگِ تو واقعی نیست
رنگِ تو قرمزِ عصیانه ….
باروت
صدای بچه هامون ، باروت …
من این راهو میرم
وقتی که راه نمیشه رفت
خودمو از پوستم میکَنم
وقتی که داد نمیشه زد
ناله ی طبیعتو میل میکنم
حیوونا رو لباس بگیره تن
اینجا دفاع نمیشه کرد
پس حالا سلاح که میشه خلق
من این راهو میرم
وقتی که راه نمیشه رفت
خودمو از پوستم میکَنم
وقتی که داد نمیشه زد
ناله ی طبیعتو میل میکنم
حیوونا رو لباس بگیره تن
اینجا دفاع نمیشه کرد
پس حالا سلاح که میشه خلق
توو خونم غرق ، توو خونه هم غرق
خونِ هم غرقاشون هم پَر
توو خونم غرق ، توو خونه هم غرق
تس
باروت