من بهارم تو زمین
من زمینم تو درخت
من درختم تو بهار
ناز انگشتای بارون تو، باغم میکنه
میون جنگلا طاقم میکنه
تو بزرگی مث شب
اگه مهتاب باشه یا نه
تو بزرگی مث شب
خود مهتابی تو اصلا، خود مهتابی تو
تازه وقتی بره مهتاب و هنوز
شب تنها باید راه دوری رو بره
تا دم دروازه روز
مث شب گود و بزرگی، مث شب
مث برفایی تو
تازه آبم که بشن برفا و عریون بشه کوه
مث اون قله ی مغرور بلندی
که به ابرای سیاهی و به بادای بدی می خندی
تریفا بند (کیمیا قربانی)
درخت و بارون