چشم بسته راه میرم
روی این دیوارها
توی مسیر هستم
یادت میوفتم بارها
صد بار بغض کردم
دود کردم سیگارها
این بار می ایستم
رو وعده ام از حالا
ترکم نکن دیگه
من مرد تو میشم
پیشم تو بنشینی
لاجرم خوشحال میشم
فردا که برگردی
از قهر دیروزت
باز پشیمون میشی یا پشیمونی
از روزهایی که سوخته
روزهای بی من
روزهای سرده
این مرد هیچ وقت
فراموشت نکرده
صد سال دور باشی
با یاد تو میخنده
حتی نمیدونه سال سیو چنده
ما سالها دوری
رو تجربه کردیم
هر دو قبول داریم
هر دو خطا کردیم
من خیلی مغرورو
تو خیلی خونسردی
من پرخاش کردم
تو راحت ولم کردی