ای نسيم مهربان
بر سر كوير من
آفتاب بی دريغ
ماه سر به زير من
آرامش آغوش تو
خواب ناگزير من
من خسته ى عبور ازاين سراب بي نهايتم
تو ای درخت مهربان نشسته در مسير من
از اين قفس كه دامن محبت زلال توست
كجا دوباره پر كشد پرنده ی اسير من
آيينه های روبرو ، تكرار عشق من به تو
من بركه ی زلال تو، تو ماه دلپذير من
اي قصه گوی خلوت شبهای تنهايی بخوان
لالايی خورشيد را تاصبح دور و دير من