این خیابونای پاییز یه غم عجیبی داره
مثل بارون قشنگی که پشت شیشه میباره
باز صدای بغض و بارون لالایی میشه تو گوشم
رخت تنهایی رو بازم این شبا باید بپوشم
به هر جایی بگی گشتم ولی بازم نبودی تو
به هر راهی و شبگردی گرفتم من سراغت رو
هنوزم چشم به راهم که شاید باز برگردی
که شاید باز بمونی نری که برنگردی
ای داد از این عشق
فریاد از این عشق
ای داد از این عشق
فریاد از این عشق
میدونم قصه کوتاه و راه بسیار
آغاز منم و مقصدم تو
ذهنم سوار بر تشویش
و قلبم پر از تلاطم عاشقی
چشمانم همیشه منتظر
به راهی که برگشتن نداشت
ولی میدونم تو هم یه جایی از این راه
هنوزم قلبت برای من میزنه
هنوز وقتی که این بارون
به این کوچه میباره
یه جایی توی قلبم
هنوز دوستت داره
تموم این خیابونا هنوز عطر تو رو دارن
هنوز هرم نفس هاتو به آغوشم بدهکارن
به هر جایی بگی گشتم ولی بازم نبودی تو
به هر راهی و شبگردی گرفتم من سراغت رو
هنوزم چشم به راهم که شاید باز برگردی
که شاید باز بمونی نری که برنگردی
ای داد از این عشق
فریاد از این عشق
ای داد از این عشق
فریاد از این عشق
سینا صادقیان
پاییز