من از صدای گريه تو
به غربت بارون رسيدم
تو چشات باغ بارون زده ديدم...
چشم تو همرنگ يه باغه
تو غربت غروب پاييز
مثل من از يه درد کهنه لبريز...
با تو بوی کاهگل و خاک
عطر کوچه باغ نمناک
زنده ميشه...
با تو بوی خاک و بارون
عطر ترمه و گلابدون
زنده ميشه...
تو مثل شهر کوچيک من
هنوز برام خاطره سازی
هنوزم قبله معصوم نمازی...
تو مثل ياد بازی من
تو کوچه های پير و خاکی
هنوزم برای من عزيز و پاکی...