صـدای پــای بــارانـم مـرا بشنــو مــرا بشنـو
غـم خـار بیـابـانـم مـرا حـس کن مرا حس کن
مرا از چشم من بشناس که صد آینه اندوه است
دلم دریـاتـرین دریـاست تنـم تنهـایی کوه است
تـو را جـانـانـه می خـواهم که بی تو با نمیخواهم
تو را ای دشمـن جـانـم مـن دیـوانــه میخـواهم
صـــدای پـــای بـــارانــم زمستـانـم زمستـانـم
غـــم خـــار بیــابــانـم بیــابــانــم بیــابــانــم
مــرا امــروز تـو بـاور کن تـو اینجـا و منـم اینجـا
کسی هـرگـز نمی داند چـه سـازی می زنـد فـردا
چـه می دانی تو از دیروز چه می دانم من از فردا
همین یک لحظه را دریاب که فردا می شوی تنهـا
مرا از چشم من بشناس که صد آینه اندوه است
دلم دریـاتـرین دریـاست تنـم تنهـایی کوه است
صـدای پــای بــارانـم مـرا بشنــو مــرا بشنـو
غـم خـار بیـابـانـم مـرا حـس کن مرا حس کن
تـو را جـانـانـه می خـواهم که بی تو با نمیخواهم
تو را ای دشمـن جـانـم مـن دیـوانــه میخـواهم
صـدای پــای بــارانـم مـرا بشنــو مــرا بشنـو
غـم خـار بیـابـانـم مـرا حـس کن مرا حس کن