من همان خورشید سوزانم که در تنگ غروب
غربتم را پشت کوه های تو پنهان میکنم
مینشینم در سکوت خلوت خاموش شب
با دلی سیر چهره ات را خوب تماشا میکنم
سالهاست در آیینه تصویر خود میبینمو
با نگاهی ساده هر بار عیبی پیدا میکنم
در شگفتی های خلقت گیج و حیرانم ولی
هر سئوال مبهمی را در تو پیدا میکنم
سعید میریعقوبی
دلگرمی