بیا ای کولی آواره ای خنیاگر غمگین!
بیا آواز تلخت را برای کوه ها تکرار کن تکرار
بیا با رودهای پیر نجوا کن
بیا و سر به زانو گیر
بیا و گریه کن با یاد گل هایی که دستِ باد پرپر کرد
بیا و دشت را با چشمه ی چشمت نوازش کن
و بر گور هزاران لاله ی وحشی نیایش کن
بخوان ای کولیِ بی همسفر ای عابر تنها
بخوان ای با همه بیگانه آواز غریبت را
بخوان شاید برانگیزی
هزاران روحِ خواب آلوده را در شهرِ سنگستان
صدای رعد می آید
صدای ریزش باران
صدای گام های نور
صدای کیست اما اینکه می خواند
برادرهای من از یادها رفتند
برادرهای من با بادها رفتند
برادرهای من آن نازنین شمشادها رفتند
روزبه مقدم
برادرهای من