باز گریه های عاشقونه
باز جای خالیت توی خونه
باز دیدن تصویر چشمات
منو به آتیشم می کشونه
باز من و شب و خیابون
هق هق گریه زیر بارون
باز من و باز این حال داغون
بی تابم بی توو
تو که چیزی نمی دونی
از من و از حال و روزم
رفتی و دارم تو تنهاییم می سوزم
رفتی بر نگردی اما
چشم به راهتم هنوزم
دیگه عادت شده چشم به در بدوزم