هر گوشه ی این شهر تو را دیدم و صد اه کشیدم
چشمان تو را من به رخ ماه کشیدم
یک عمر گذشت و دل او با دل ما راه نیامد
یک نه به زبان گفتو گفتو کوتاه نیامد
گر سر بزنی دم نزنم دوستت دارم
گر دل بکنی دل نکنم دوستت دارم
از تو فقط این خواب و خیالات مرا بس
دیوانه ی دیوانه منم دوستت دارم
کجایی تو که سمت این خانه مسیرت نیست
تو میدانی کسی شبیه من اسیرت نیست
تاب ندارم بی قرارم
از بخت بد اما هوای ما دلپذیرت نیست
پویان جناتی
دیوانه ی دیوانه