شبه و ماه وستاره روز با نور تک خورشید
مگه میشه تو رو باید اون بالا پیش خدا دید
رفتی و سکوتی ساده، یه نگاه گنگ و مبهم
من اسیر شهر گریه، روبروم دنیایی از غم
روسریت یه یادگاره، آبیه به رنگ دریا
غرق میشم تو تاروپودش، تا تموم شه این نفسهام
هرکی که تنها میشینه،همه امیدش اینه
باز بشه درودوباره،اونکه میخوادوببینه
اما من با چه امیدی، بمنونم به انتظارت
بجای دیدن چشمات، خیره به سنگ مزارت
روسریت یه یادگاره، آبیه به رنگ دریا
غرق میشم تو تاروپودش، تا تموم شه این نفسهام
روسریت یه یادگاره، آبیه به رنگ دریا
غرق میشم تو تاروپودش، تا تموم شه این نفسهام
بوی قبر بوی گلدون،بوی عطر بوی کافور
تو گلی به زیر این خاک،حالا راحت بخواب آروم