هیچی نپرس از حالم اینروزا
میرم تا شاید باورت باشه
دنیامون اصلا مثل هم نیست و
تو خواستی تنهایی با من باشه
دیگه مهم نیست بودنت با من
من طاقتم زیادتر از قبله
صدات نمیکنم تا برگردی
تقدیر همیشه با ما بی رحمه
از اون روزا چی مونده جز یه مشت
خاطره های پوچ و توخالی
حتی اگه خوب بودن اون روزا
یادم نمیاد دیگه اون سالی
که تو چشات غرق نگاهم بود
میگفتی هر جوری کنارتم
میگفتی هیچکی بین ما نیست و
تا آخرش همراه رویاتم
کاش نمیشد بی تفاوت شم
کاش یه کم از اون احساس بود
کاش بگم بازم تورو میخوام
کاش بگی عشقم برات بس بود
اما دیگه راهی نموند انگار
تقصیر هرکی بود خلاصم کرد
از اون همه دلتنگی و دوری
از اون دروغا که کلافم کرد