Niloofar Firoozi - Sarab

Sarab

Niloofar Firoozi


سراب

نیلوفر فیروزی

Lyrics:
Music:
Arrangement:
Mix & Mastering:
Download Now Lyrics 194K Plays Date Added: August 24, 2022
من از سحر می اومدم تا به سپیده برسم
به جاده ای که لحظه ها به اون رسیده
برسم وسوسه یار من نبود خستگی کار من نبود
به جز صدای عاشقم تو کوله بار من نبود
مثلِ چراغی از عطش از ته شب می اومدم
تا برسم به ذات نور همیشه سوسو می زدم
مثلِ هوای مزرعه مثلِ حقیقت مثلِ خاک
پُر از صفایِ لحظه ها یه چشمه مونده ام پاک پاک
کدوم سراب راهمو بست مناعت منو شکست
که رویِ آیینه یِ من غبار وسوسه نشست
دعوت وسوسه رسید یه ظهر بی سایه و داغ
من همه ی تنم عطش اون همه سایه هایِ باغ
یه لحظه خواب و بعد از اون نه باغی بود و سایه ای
من و کویر برهوت نه آبی و نه واهه ای
حالا پس از اون همه سال هنوز میپرسم از خودم
سراب خالی بود یا من خواستم و وسوسه شدم
من می تونستم با عطش تا ظهر گرما بسازم
حاصل عمری که گذشت بآطل و باطل نبازم
من میتونستم ببرم اگه میخواستم هنوزم
نه اینکه با نام بهشت تو این جهنم بسوزم
یه لحظه خواب و بعد از اون نه باغی بود و سایه ای
من و کویر برهوت نه آبی و نه واهه ای
حالا پس از اون همه سال هنوز میپرسم از خودم
سراب خالی بود یا من خواستم و وسوسه شدم


نیلوفر فیروزی
سراب

Related

Top Songs

Loading...