حیف، چه خواب ها که دیده بودم
چه نقشه ها کشیده بودم
چه طعنه ها شنیده بودم
من، بغضم مثل خواب زمستان
غمگین تر از هوای تهران
کاش تو را ندیده بودم
دل، ببین چه کرده ای تو با من
ازین همه آدم چرا من
دل، جز بی کسی چه داری ای دل
لبخند گریه داری ای دل
من، رها شده دلم ز چنگم
شبیه شهر بعد جنگم
ناامید و ویران
تو، غرور وحشی و غم انگیز
شبیه خنده های چنگیز
بعد فتح ایران