برفتم بر در شمس العماره
همونجایی که دلبر خانه داره
برفتم بر در زدم حلقه
بر در بیامد بر پشت آن در
بگفتا کیستی تو گفتمش من درو وا کن
من مسکین درو وا کن
من ابول چلاقم درو وا کن
قلچماقم درو وا کن
درو وا کرد سلام گرمی به ما کرد
منو جا کرد
شربتم داد نوشیدم من کبابم داد مکیدم من
هرچی بم داد خوریدم من
جا انداخت جا انداخت کپیدم من
کپیدم من سریدم من
سرشب شد هیچ نگفتم
نصف شب شد هیچ نگفتم
دم صبح شد هیچ نگفتم
خروسه خوند هیچ نگفتم
من از اون هیچی نخواستم
صد تومن خواست نداشتم
سی تومن خواست نداشتم
ده تومن خواست نداشتم
یه تومن خواست نداشتم
یه قرون خواست نداشتم
یه سیگار خواست نداشتم
ته سیگار خواست نداشتم
من بیچاره نداشتم
من درمونده نداشتم
امان از این دل
فغان از این دل
سیاه مشکل گشاست کی میگه نه
سیاه مرد خداست کی میگه نه
سیاه درمون و دواست کی میگه نه
سیاه یار آشناست کی میگه نه
سیاه مال شماست کی میگه نه
سیاه مال ماهاست کی میگه نه
سیاه کنج دلاست کی میگه نه
سیاه شور نواست کی میگه نه
سیاه خیلی بی ریاس کی میگه نه
سیاه در همه جاست کی میگه نه
سیاه و سیاه است والله
سیاه و سیاه است والله
هزار هزار ماشالله هزار هزار ماشالله
مرتضی احمدی
شمس العماره