ابتدای کربلا مدینه نیست ابتدای کربلا مدینه بود
ابرهای خون فشان نینوا اشک های حضرت امیر بود
بعد از آن قتوت همیشه سبز برکت از حجاز و از عراق رفت
هرچه دانه داشتند سنگ شد پشت هر بهار صد کویر بود
بعد مکه و مدینه دام شد کوفه صرف عیش و نوش شام شد
آفتاب سربلند سایه سوز در حصار نیزه ها اسیر بود
الامان ز شام الامان ز شام الامان ز درد و غربت امام
شام بی مروت غریب کش کاش کوفه ی بهانه گیر بود
کربلا به اصل خود رسیدن است هر چه میروم به خود نمیرسم
چشم تا به هم زدم چه دور شد تا به خویش آمدم چه دیر بود