Moein - Adamiyat

Adamiyat

Moein


آدمیت

معین

Lyrics: Fereydoun Moshiri
Music: Kazem Alami
Arrangement: Kazem Alami
Cover Art: Salar Zand
Download Now Lyrics 3.8M Plays Date Added: February 18, 2023
از همان روزی که دست حضرت قابیل
گشت آلوده به خون حضرت هابیل
از همان روزی که فرزندان آدم
زهر تلخ دشمنی، در خونشان جوشید
آدمیت مرده بود، گر چه آدم زنده بود
از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون، دیوارِ چین را ساختند
آدمیت مرده بود، گرچه آدم زنده بود
من که از پژمردن یک شاخه گل
از نگاه ساکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس
از غم یک مرد در زنجیر
حتی قاتلی بر دار
اشک در چَشمان و بغضم در گلوست
من در این ایام زهرم در میان زهر مارم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
ما جنگل را بیابان میکنیم
دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان میکنیم
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نَروست
فرض کن جنگل بیابان بود، از روز نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبت و صبور
صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است



معین
آدمیت



Related

Top Songs

Loading...