رد شد آب از سر این عشق شاید
رفتی و گفتی هرچی پیش آید خوش آید
من که به جز عشق تو اما کاری نداری یاری ندارم
رفتی نفهمیدم دلیلیت این رفتنت را برگرد کنارم
برگرد همان که گفتی میشوم من
تورا که میفهمد به جز من
برگرد قلبم هنوزم خانه ی توست
اینجا کسی دیوانه ی توست
محتاج مهر شانه ی توست
چقدر تنها بشینم تا بیایی
خیابان را ببینم تا بیایی
نداری خبری از حال من اما
تمام شهر را گشتم کجایی
اگه دلت گرفت به خانه برگرد
به احساس من دیوانه برگرد
ندارمت تورا درد بزرگیست
به جز تو کسی پناه من نیست
مبین شادلو
شانهی تو