تو هر روز از پیشم میری سکوتم با تو همراهه
دارم یک عمر می بازم همین لحظه که کوتاهه
تو هر روز از پیشم میری صداتم دورتر می شه
خدا می دونه از دیروز امیدم کورتر می شه
واسه دلتنگ تو بودن دلم هر لحظه آماده اس
میگن عادت می شه تا کی؟ چقدرم گفتنش ساده اس
شبا تا صبح بیتابم که دستات و بگیرم باز
بمیرم با تو تو رویا بخونیم قصه پرواز
هرازگاهی یه شعر و ساز و فال خسته از دستم
ببین منتظرت اینجا دلم و به چیا بستم
میریزم آب پشت پات با این چشمای تب دارم
شاید برگردی و بازم بگی
دوست دارم