شب از نیمه که رد شد
صدای شهر که قطع شد
حال من خوب که بد شد
این دله تنگ میشه واست
چشام وقتی سیاه رفت و
حواسم به فتا رفت و
خیالم همه جا رفت
این دله تنگ میشه واست
ته لیوانم عکس تو افتاد
لباسام دیگه بوتو نمیداد
تازه انگار تورو گم کردم
داد ای داد
گوشه موشه های دل من
یه جا کز کرده بودی
تو درست حس کرده بودی
خواب بودم
پشیمونم اما نمیشه
به تو زنگم بزنم
خیال تخت که من نابودم
وقتی خوبم یا مریضم
غمو تو خودم میریزم
هرکی بهم میگه عزیزم
این دله تنگ میشه واست
تک و تنهام توی خونه
با یه بغض عاشقونه
اینجوری میشم دیوونه
این دله تنگ میشه واست
گوشه موشه های دل من
یه جا کز کرده بودی
تو درست حس کرده بودی
خواب بودم
پشیمونم اما نمیشه
به تو زنگم بزنم
خیال تخت که من نابودم