هنوزم باورش سخته، که اینجائی کنار من
که اینجائی و آرومه، کنارت روزگار من
تو اينجائي و پيش تو زمين و آسمون هيچه
همين كه عطر لبخندت توي اين خونه مي پيچه
کنارم هستی و با تو با ابرا همسفر می شم
تو رو می بینم و هر روز، بهت وابسته تر می شم
تو رو می بینم و هرشب، چشام از شوق بیداره
نمي دوني كه این خونه، عجب آرامشی داره
همین که وا مي شن موهات، شب یلدا شرو می شه
دوباره حال این خونه، با خنده ت زیر و رو می شه
بهت زل مي زنم، امشب چه قد خنديدنت زيباست
تو اينجائي و اين خونه واسه من آخر دنياست