هر نفس با یاد تو می می زنم
ناله و خنده پیاپی می زنم
این جنون است، این جنون است، این جنون
ساغرم خندان، دلم دریای خون
طوفان عشقت در دلم
در آرزوی ساحلم
با یاد تو بر موج غم
آسوده ام از بیش و کم
در کار عشقت مانده ام
بیچاره و درمانده ام
آنش زدی بر جان من
ای درد و ای درمان من
دل ز عشقت واله و دیوانه شد
خانه عقلم چرا ویرانه شد
عمر من کم حاصل و حاصل تویی
جان من ناقابل و قابل تویی
مهدی مهرابی
جنون