تو سکوتو معنی کردی
وقتی فریــــاد بی اثر بود
وحشت ِ موشک و باروت
تیتر ِ تازه ی خبر بود
تو به ما فهموندی گاهی
میشه توو قفس رهـــا بود
میشه از ستاره رد شد
توی ِ اوج بی ادعا بود
بعد ِ تـــو تــرانه پژمُرد
صحنه خالی از صدا شد
خورشید از مشرق غروب کرد
بغــــض ِ تــو گریه ی ما شد
تو پُر از حادثه بودی
وقتی دنیامونو خواب بُرد
یه چیزی مثل ِ یه لبخند
توو شب ِ تنهاییمون مُرد
بین ِ ما فاصله کم بود
اما دستامون جدا شد
کی می فهمه درد ِ ما رو؟
وقتی به ســــــــــایه خـــدا شد
ما نبودیم ما ندیدیم
درد ِ تو که دیدنی نیست
تاریخو خوندیم و مُردیم
اینهمه زخم خوندنی نیست......
تو پُر از حادثه بودی
وقتی دنیامونو خواب بُرد
یه چیزی مثل ِ یه لبخند
توو شب ِ تنهاییمون مُرد ...