نه راه گریزی نیست،
از این همه حرفِ تلخِ آلوده
میخوام حرفمو فریاد بزنم این بار:
این آخرین دستِ این بازیِ زهرآلوده
سر هر بازی بهت باختم،
تا تو برنده باشی
من از این بازی میرم این بار،
که یه بار تو بازنده باشی
به هوای خاطرهسازی با تو،
یه آوار حسرت شکار کردم
تکتک آرزوهام رو ببین،
برای کی قمار کردم؟
برای تو که حتی منو نمیبینی،
بهم بگو از من،
داری انتقام کیو میگیری؟
نه دیگه قهرمان نمایش مار و پلّه
بازی تمومه! این نقش، پره از بغض و گله
خوب ببین ازم چی ساختی
یه مهرهی سوختهی بیحوصله
میرم از دنیات که بشه خاموش
عطش این بازی یادم تو را فراموش
من تو را تا به ابد یادو،
تو مرا همیشه فراموش
مهدیس
بازی