از این حسی که بین ماست
یه جورایی پشیمونم
فراموشت میشم آخر
من این احساس و میبینم
پر دلشوره بود چشمات
همون روزهای آشنایی
ولی حالا شده سهمم
یه چندتا عکس و تنهایی
همین یه بوسه رو چشمات
همین عطر هوای تو
هواییم میکنه رویات
بیدار میشم برای تو
یه ماه چهارده غایب
یه خورشیدی که خاموشه
یه قرص حل شده در من
یه اسمی که فراموشه
از این حسی که بین ماست ب
یه جورایی پشیمونم
دیگه دوست داشتنی از تو
از اون چشمات نمیبینم
تو این شبهای بی فردا
یه شمع روشن من باش
میشم پروانه دور تو
تو شعله های این تن باش
همین یه بوسه رو چشمات
همین عطر هوای تو
هواییم میکنه رویات
بیدار میشم برای تو
یه ماه چهارده غایب
به خورشیدی که خاموشه
یه قرص حل شده در من
یه اسمی که فراموشه