بهونه پر شده اینجا چه از هم میکنیم دوری
همو میبینیم میخندیم پریم از خنده ی زوری
پر از بی اعتمادیه دروغ گفتن چه عادیه
پر از دستای دوتایی ولی قلبا چه خالیه
داریم رد میشیم از خوبی چه گم میشیم کنار هم
فراموش میشه حرفایی همینکه گفتی پیشتم
دوتا فرقه میونمون یکی خوابیم یکی بیدار
یکی تیتر تو روزنامه یکی خونهای رو دیوار
یکی پر شده از آغوش یکی خوابیده تو سرما
میره مرگ زیر پوست ما شده قرمز و قرمزتر
لبای زخمی شبها تموم هرز پریدنها
بزن یه سیلی بیشتر بزن پک روزگار سخت
که خواب موندم از این تکرار
تو گوش شب صدای پاست
به جای خنده که درد دارم از این دیدار
به جای سفره ی هفت سین همه جمعن به دور دار
شده این خونه تنگ مرگ نشو ماهی من بیدار
حباب آرزو ساختی ولی کوسه نشونت کرد
واسه یه ذره خوشبختی همینم زهر جونت کرد
همینم یه قلپ بس بود برای رفتن جونت
چقدر خون توی جونت بود که می غلتی توی خونت
من این دریای این غربت تو توی غربت خاکم
شدیم همرنگ این دریا دوتا ماهی شبیه هم
و من تو حادثه پنهان تو گم تو قعر تنهایی
گناه هر دومون دریاست توی این قاب دو تایی
یکی پر شده از آغوش یکی خوابیده تو سرما
میره مرگ زیر پوست ما شده قرمز و قرمزتر
لبای زخمی شبها تموم هرز پریدنها
بزن یه سیلی بیشتر بزن پک روزگار سخت
که خواب موندم از این تکرار
تو گوش شب صدای پاست
به جای خنده که درد دارم از این دیدار
لیلا امیری
بهونه