کاری کردی باهام
وقتی می بینمت از پسه نفس هام بر نیام
تو که نیستی غمام می شن انقد
دیگه هر کی بهم زنگ بزنه باز از خونه در نیام
مجبور بودم برم تو فکر کردی که من مغرور بودم
ترسو بودی یکم گفتی از ادمه رویاهایه تو من دور بودم
مجبور بودم برم تو فکر کردی که من مغرور بودم
ترسو بودی یکم گفتی از ادمه رویاهایه تو من دور بودم
اگه دوری راحتی منم دیگه سمتت نمیام
اگه خوبی که برو راحت شی از همه بچه گیام
منم بمونم تک با تنهاییام
مجبور بودم برم تو فکر کردی که من مغرور بودم
ترسو بودی یکم گفتی از ادمه رویاهای تو من دور بودم
مجبور بودم برم تو فکر کردی که من مغرور بودم
ترسو بودی یکم گفتی از ادمه رویاهای تو من دور بودم
کیاوا
مجبور بودم