تو خواب عاشقانه ای
افسانه ای بی اعتباری
مثل شبو دردی که
ویران میکند درمان نداری
اوار شده روی سرم کوه جدایی
رفتی نپرسیدی
از این عاشق کجایی
مانده بودم به
پای خنده های تو
مانده بودم مگر شوم خدای تو
مانده بودم که
عاشقت نبودم ای کاش
بی تو باید به نا کجا سفر کنم
من چگونه غم تورا به در کنم
بی تو مردم که
عاشقت نبودم ای کاش
با من که بی تاب
تو بودم سر نکردی
یه لحظه اندوه مرا باور نکردی
یه لحظه حتی مثل من عاشق نبودی
گفتی تو هم بی طاقتی اما نبودی
مانده بودم به پای خنده های تو
مانده بودم مگر شوم خدای تو
مانده بودم که
عاشقت نبودم ای کاش
بی تو باید به نا کجا سفر کنم
من چگونه غم تورا به در کنم
بی تو مردم که
عاشقت نبودم ای کاش
خشایار طاهری
خواب عاشقانه
