نگاهم کن که من حبسم تو این زندون تنهایی
یه جوری غرق دیروزم که نیست انگار فردایی
چه بیهوده تلف میشه زمان دل به تو بستن
یه ترس ناشناس از من، میون موندن و رفتن
ببین بی وقفه میچرخم تو این کابوس تکراری
همش سرگیجه میگیرم از این درد خودآزاری
شدم آلودهی زهرت بیا حالم رو بهتر کن
واسه زخمای تنهاییم بیا دستاتو بستر کن
اگه چشماتو میبندی و باز میبینی دلتنگی
بذار راحت بشم از این هوای گیجی و منگی
من از بغض تو گم کردم مسیر دلخوشی هامو
نمیذارم به غیر از مرگ چیزی خالی کنه جامو
ببین بی وقفه میچرخم تو این کابوس تکراری
همش سرگیجه میگیرم از این درد خودآزاری
شدم آلوده ی زهرت بیا حالم رو بهتر کن
واسه زخمای تنهاییم بیا دستاتو بستر کن
خاطره
سرگیجه