چشات نازه پره رازه ای گلی جان
دلُم تنگه ولی میسازه گلی جان
گلی جونُم دل بهت دادُم
آخر اما از چشمت اُفتادم
گلی جونم بود ای کلی عمرم بود
قصه ی عشق ما خار چشم مردم بود گلی جان
گلی دل تنگم با غمت میجنگم بی هوا رفتی و
این تموم دردم بود گلی جان
شب رفتن کوچه زد فریاد
ماه به پات افتاد
من شدم تنها
وارث دریا
باز به طوفان رسیدم
دیدمت در خواب
با دل بی تاب
وای دل سر به زیرم
گلی جونُم دل بهت دادُم
آخر اما از چشمت اُفتادم
گلی جونم بود ای کلی عمرم بود
قصه ی عشق ما خار چشم مردم بود گلی جان
گلی دل تنگم با غمت میجنگم بی هوا رفتی و
این تموم دردم بود گلی جان
کسرا زاهدی
گلی