بعیده بعده اینهمه
زمستونهای پشت هم
یا اون همه شبایی که
نبودیو بودمو ،غم
لحظه عاشقی بیاد
در بزنه پشته خونم
بگه اینم ،فرصتی که
یه عمر تو میخواستی ازم
وقتشه که دوباره باز
باشی همین دور و برم
کلید قلبم مال تو
بزار رو ابرا بپرم
اگه بشه آخ چی میشه
زندگی نقاشی میشه
غمم به آخر میرسه
همه چی آفتابی میشه