مشت من و تو رو به خورشید
با خشم جاری تو خیابون
کنسرت مردمیه تو شهر
یه همصدایی توی میدون
ترسش شده تیر و لباس
لرزش دستاش شده باتون
واسه نجات بوی گندش
پاشیده رومون عطری از خون
خورشید دوباره در میاد
یخا دوباره آب میشن
جوونه ها گل میکنن
قصههامون کتاب میشن
میترسن مشتای خشم و
میترسن از این همصدایی
جوابو با گلوله میدن
نه حرفی دارن نه صدایی
من و تو که همصدا بشیم
از خودمون رها شیم این بار
آواز شادی میخونیم باز
دوباره آشنای میشیم ما
خورشید دوباره در میاد
یخا دوباره آب میشن
جوونهها گل میکنن
قصه هامون کتاب میشن
مادر دلش نمیشکنه
تموم میشه بهارکُشی
هما سیف
خورشید