Hamed Slash - Shekaf

Hamed Slash

Shekaf


Produce By: Saeid Dehghan
Download Now Lyrics 215K Plays Date Added: May 4, 2020
کجایی غریبه ، کجایِ این دنیا

چرا هر جا رو میگردم از تو نمیشه یه نشونه ای پیدا

کجایی که من الآن ، ته خط جنونم

دارم له میشم تنها توو این شبا زیرِ بار سنگین پلکام

کجایی غریبه ، کجایِ این دنیا

چرا هر جا رو میگردم از تو نمیشه یه نشونه ای پیدا

کجایی که من الآن ، ته خط جنونم

دارم له میشم تنها توو این شبا زیرِ بار سنگین پلکام

من خودمو نمیشناسم ، من خودمو نمیشناسم

تو منو نمیشناسی ، تو تو تو تو خودمی نمیشناسمت

من خودمو نمیشناسم ، نه نه نه من خودمو نمیشناسم

من دیگه حتی خودمو نمیشناسم ، تو خودمی نمیشناسمت

اگه بدونم کجایی ، با همین تیری که خورد توو پهلوم

با همین جایِ دستای بغض رو گلوم میام

اگه بدونم کجایی ، با همین حالِ مجهول و گم توو درون

با جنازه ی طبیعتی که مُرد توو خزون میام

اگه بدونم کجایی ، چرا جایی جا نذاشتی هیچ رد پایی

نمیدونم الآن تو توو کدوم نقطه ی تاریکِ این دنیایِ سیاهی

نه تصویری نه صدایی ، نکنه که پشتِ این آیینه هایی

یا که ته بازیِ ثانیه هایی ، فقط میخوام بدونم که تو کجایی

مهم نی که سرِ راهِ کیایی ، یا دنبالِ چیایی

من شاکی ام حتی اَ خودم ، هنوز درگیرِ توهمم

چرا جایی که باس تصمیم میگرفتم واکنشم غلط بود و

جمع نبود توجهم ، من حیف ، چرا جمع نبود توجهم

من حیف ، چرا هنوز درگیرِ توهمم

پُر تنفرم ، زیرِ پای لحظه ها لگد شدم

با اینکه میدونم این دل همه جاش هم زخم شده

ولی هنوز دلخوشِ تلنگرم

من حیف ، چرا دلخوشِ تلنگرم

از کی ، زیرِ پای لحظه ها لگد شدم

اصاً حالمو نپرسیدی

هنوز نفهمیدم چجور آرامشو دزدیدی

درسته که به دست آوردن چیزی مفتی نی

ولی تنهایی اصلاً اون چیزی که میگفتی نی

خیلی دور از تصوره ، اگه روحم تحملش

بالا نبود تا الآن زیرِ پاش

ذره ذره ی وجودم لگد شده بود

تا توو تاریکی با سیاهی یکی نشدم نفهمیدم

که بیهودست توجه به نور

من نمیدونم فقط تو بگو ،که کجایی؟

میام و هر چی که دارم میریزم به پات

فقط لب تَر کن میشم از سر تا پا گوش

پای حرفای نگفته میشینم به جات

طولانی ترین شبو میکنیم صبح

قول میدم درِ گوشمون هم چیزی نگه خواب

حضور از چشات میگیرن چشام

حضورمونو اَ چشای من میگیرن چشات

بذار پیچیده شه ، یعنی داره سفر میگیره شکل

به یه جای دوری که نمیبینه چشم

تو که میدونی داره چی میکِشه دل

پَ بذار یه نفسِ شیرین بچشه

از اون نگاهت که کوهو از جاش میکَنه

تو بیا قول میدم دیوار میشکنه

نگو خسته ام که گوشایِ راه میشنوه

تو میتونی هر وقتی هر جایی باشی

مثِ من اسیرِ خاک نیست تنت

فقط زمانِ بی شرف منتظرِ من و تو نمیمونه

اَ کنارمون مثِ باد میگذره ، هنوز روشنه دلم

اگه خشک نشه دلم و عقلمم سرِ جاش بمونه

هر روز من همونجایی که گمت کردم منتظرتم

واس گفتن قصه ام از سیر تا پیاز

از زشتی تا زیباییاش

از شور و اشتیاق تا بی تابیاش

تا دل زدگی و بی زاریاش

به مقصد امیدی نی با این جاده

هر جوری که از هر راهی بری

تهِ تهش تهِ این بازی باخته

فهمیدم که این بیماری خاصه

دردِ چیزی که اینجا زیاده

آخه مگه دیگه چی دادی یاد به ما

الآن که انقد آروم شدم

آواره ی این خیابون شدم

حالا که دیگه توو سر نیست تصویر

از خیالِ بارون شدن

حالا که همه ی دردایِ دنیا

توو خنده ی الخِ این آغوش گُمن

حالا که شدم با تشویش درگیر

نمیدونم به کدوم صدا گوش کنم

نعره هامو کشیدم به زنجیر

ترسایی که قانون شدن

همه خوابای راحت و سنگین

شروع کردن به کابوس شدن

تا آخر این زندگی تبعید

به یه شهر فراموش شده ام

به یه کنجی که شکست و ناجور دوره ام کردن

بُردا از دور راهشونو کج کردن

همه ی کمکا پاسوز شدن رفتن

امیدا آسون شدن پَر پَر

واسه آرزوها گور و قبر کندن

فقط از رو زمین تابوت بلند کردن

فهمیدم من مثِ طاعون پُر از مرگم

باید ضعیف شم داروم کنن یا

باید پا رو خودم

بذارم و هر جوری شده با دستای خودم

این چیزایی که ساختمو نابود کنم

با اینکه واسه هر جرقه از باروت پُرم

باید خودم خودمو خاموش کنم

اَه چقد این حالِ داغون کشنده است

خیلی چاقوش برنده است

میبُره دلی رو که زده به دریایی که

نمیشه حتی تووش یه فانوس روشن کرد

من شاکی ام حتی اَ خودم ، هنوز درگیرِ توهمم

چرا جایی که باس تصمیم میگرفتم واکنشم غلط بود و

جمع نبود توجهم ، من حیف ، چرا جمع نبود توجهم

من حیف ، چرا هنوز درگیرِ توهمم

پُر تنفرم ، زیرِ پای لحظه ها لگد شدم

با اینکه میدونم این دل همه جاش هم زخم شده

ولی هنوز دلخوشِ تلنگرم

من حیف ، چرا دلخوشِ تلنگرم

از کی ، زیرِ پای لحظه ها لگد شدم

اصاً حالمو نپرسیدی

هنوز نفهمیدم چجور آرامشو دزدیدی

درسته که به دست آوردن چیزی مفتی نی

ولی تنهایی اصلاً اون چیزی که میگفتی نی

خیلی دور از تصوره ، اگه روحم تحملش

بالا نبود تا الآن زیرِ پاش

ذره ذره ی وجودم لگد شده بود

تا توو تاریکی با سیاهی یکی نشدم نفهمیدم

که بیهودست توجه به نور

من نمیدونم فقط تو بگو ،که کجایی؟

میام و هر چی که دارم میریزم به پات

فقط لب تَر کن میشم از سر تا پا گوش

پای حرفای نگفته میشینم به جات

طولانی ترین شبو میکنیم صبح

قول میدم درِ گوشمون هم چیزی نگه خواب

حضور از چشات میگیرن چشام

حضورمونو اَ چشای من میگیرن چشات

بذار پیچیده شه ، یعنی داره سفر میگیره شکل

به یه جای دوری که نمیبینه چشم

تو که میدونی داره چی میکِشه دل

پَ بذار یه نفسِ شیرین بچشه

از اون نگاهت که کوهو از جاش میکَنه

تو بیا قول میدم دیوار میشکنه

نگو خسته ام که گوشایِ راه میشنوه

تو میتونی هر وقتی هر جایی باشی

مثِ من اسیرِ خاک نیست تنت

فقط زمانِ بی شرف منتظرِ من و تو نمیمونه

اَ کنارمون مثِ باد میگذره


حامد اسلش
شکاف

Related

Top Songs

Loading...