هزاران درد دادی ای دریغ از یک جان
تو به انسان رحم نکردی چه رسد بر حیوان
تو به خود هم رحم نکردی چه به انتظار من
نفرتت صدتیر زهر آلوده در صد ها بدن
زخم بر دل جا نهادن ای مسلمان کی رواست؟
با تو انسانیت از معنای انسانی جداست
خدا از چشم اون حیوون
داره خشمت و میبینه
تو ماشه میکشی با ذوق
خدا به سوگ میشینه
کدوم عُقدتو میبینی
تو چشم ناز این حیوون؟
که از نفرت شدی ویرون
شدی از آدمی بیرون
به اون نگاه مظلومش
قسم خدا جواب میده
کدوم دین باورت بوده
که دینم از تو ترسیده
کجا وجدانت از دست رفت
کجا منطقت و کشتی
تو انقدر که پر از خشمی
جای نوازش از مشتی
به چشمای همون حیوون
شده یکبار بشی خیره؟
ببینی که چه مظلومه
یا که راه حل تو تیره
چقدر جات و گرفته اون؟
که آزارش میدی آسون
چقدر جا واسه خود میخوای؟
تو انسان شو منم حیوون