دنیای آرامشی وتموم دلشوره منم
مثل ِ همیشه بین ما منم که ساده میشکنم
تصویر فردای تورو می بینم اون مسافری
که میره از کنار من بدون حتی خبری
حس ِ نبودنت منو تا مرز گریه میبره
شاید برای عشقمون این گریه های آخره
کابوس رفتنت چرا
لحظه به لحطه با منه
چرا کنارم هستی و
باور من نبودنه
تموم بغضی که دارم
مدیون این حس بده
بگو کجای رفتنی
بگو عذابم تو نده