آغوش من شکل ویتنامه
از بس که جنگ تن به تن دارم
با سایه ای که شکل تومیشه
ازتو فقط یه پیرهن دارم
هرشب پناهم بودی و رفتی
دستای امنت خاکریزم بود
من از خودم خوردم تموم عمر
دشمن ترین من عزیزم بود
کم انفرادی کن جهانم رو
این خونه بی تو آلکاترازه
محکومم هرشب به نبود تو
این زندگی به من نمی سازه
تا چشمهات مافوق من باشه
من ازچشات دستور میگیرم
از عکس هات احوالتو گاهی
با گریه دورادور میگیرم
آغوش من صلح تو رو میخواد
با رفتنت عاشق ترم کردی
چشمامو میبندم فقط میخوام
با پیرهن سفید برگردی !!!