چه قدرزودپیرشدم من پیرترم میشم
چه قدرچشمام بیروح ازدرده
یه عمرآیینه بالحن غم انگیزش اینوهروزبهم یادآوری کرده
منوبا بادپاییز امتحانم کرد
خداحتما یه چیزایی بهت گفت
چه میشه کرداین قانون پاییزه
نمیتونه پاشه برگی که میوفته
من اونم که همه معشوقه های شهر
یه جایی یه زمانی عاشقم بودن
بمون بدکردن امادوستم داشتن
زیادی بودن امادست کم بودن
من اونم که همه معشوقه های شهر
یه جایی یه زمانی عاشقم بودن
بمون بدکردن امادوستم داشتن
زیادی بودن امادست کم بودن
هنوزم بعضی وقتاکه دلم تنگه
فراموشم میشه چی بوده تقدیرم
بازم فکرمیکنم که مال من هستی
بازم ازرفتنت دلشوره میگیرم
منوحالاباحرفاشون میترسونن
اونایی که یه روزازمن میترسیدن
یه دل داشتن همه داروندارم بودن
توروزروشن ازمن اونودزدیدن
من اونم که همه معشوقه های شهر
یه جایی یه زمانی عاشقم بودن
بمون بدکردن امادوستم داشتن
زیادی بودن امادست کم بودن