حواسم بیامان از بلندای رخت پرت شد
کف زمین دلم پخش شد
شنا بلد بود ولی غرق شد
دلم چه ساده برات تنگ شد
مانده است گوشه اتاق که شاید باز آیی
چو مجنونها در بعید یاران
چو مجنونها در بعید یاران
میگن که نمیشه نمیرسیم به هم دوره راه
چی داره مگه که عاشقش شدی دیوونهوار
ارزششو نداره باشن اشکا رو گونههات
هر چی هم که بشه
هر چی هم که بگن
بازم قدم میزنیم ما با هم دیگه روی ماه
ویو خوبه باد لای موی یار چه سورئال
چه موندگار بوده اون نگات
یه جای خوب کنار رود
میبوسمت از راه دور
کنار تو پیر شدن بوده آرزوم
حواسم بی امان
از بلندای رخت پرت شد
کف زمین دلم پخش شد
شنا بلد بود ولی غرق شد
دلم چه ساده برات تنگ شد
مانده است گوشه اتاق
که شاید باز آیی
چو مجنونها در بعید یاران
چو مجنونها در بعید یاران
پایه و سینا
ماه