دیشب هوای کوی تو پیچید در رویای من
گل کرد چشمان تو بر سبزینه شبهای من
انگار قلبم از هوایی عاشقانه گل گرفت
پیچید دستان تو چون پیچک به سر تا پای من
دیشب پس از صد کاروان چشم انتظاری دیدمت
تا آخر دیوانگی بوییدمت بوسیدمت
با کوله باری از گلایه راهیه فردا شدیم
دیشب مرا بخشیدی و من هم تو را بخشیدمت
امشب در زندان غم بشکن مرا تسخیر کن
قلب پریشان مرا با عشق خود درگیر کن
بگزار این رویا بروید تا ابد در ذهن من
بی من مرو برگرد و رویای مرا تعبیر کن