به انتظار نشستم شاید تو ، انفجار خوب لحظههای من باشی
منو پیدا کنی توی وجودت ، یا شاید تو پایان دلهرهای من باشی
پرم از شاید از ای کاش، امیدی تو نگام نیست
پرم از اگر از اما ، دیگه شوقی تو صدام نیست
حالا دلزدم از بارون ، ولی پشت به نوره روحم
توی این هوای غمگین ، خستهام از وجودم
دلم از بارون گرفته، همه چی سراب اینجا
مرده قلبم این حوالی ، خندههام تو خوابه اما
سرده اشکام، نفسم گرفته انگار
دوره دستام دوره از تو ، راهمو بریده دیوار...