حالمون خوبه
داستانمون رو مودمونه
فقط منم تو این خونه
چهار فصل نیست زمستونه
نور شمع دم دم صبح
ولت می کردم بخوابی تا ظهر
شب پا میشدی اذیت می کردی
عصرا با هم بیرون تا شد
زندگیم بودی و وجوده من
نبود هیچوقت پیشم وجودت کم
کارامون همیشه با هم دیگه
دوست دارم دوباره شروع بشن
خاطره هامون؛ بیدارن هنوز
تو نبود تو من می کارم هنوز
همون گلی که تو عاشقش بودی
شب و روزتم کنارش بودی
یهو دل من تنگ شد واسه تو
گفتم یه روزی همه چیم واسه تو
نگرفتی واسم اصلا خودتو
خونت گرم نه سرد مثل تورنتو
سرمای هوام بدتر شده
تو این خونم فقط ظرف پرت شده
نیست مود دورش و حرف هست دورش
لیوانشم بد پرت شدش
اشکاتو پاک کن از گونه هات و برو عقب
اگه می خوای ببندم چشمامو رو بدیات
نه دیگه نمی تونم نمی کشم با تو
فقط برو فقط برو
اشکاتو پاک کن از گونه هات و برو عقب
اگه می خوای ببندم چشمامو رو بدیات
نه دیگه نمی تونم نمی کشم با تو
فقط برو فقط برو
پنج صبح یهو دعوا شدش
وینو نداره حتی کل با خودش
نمی پذیرم کاری که نکردم
جمع می شن همه جمعا دورش
می خوام ببینم برای چی سگی شدی تو
اول صبحی برای کی رد دادی تو
من که قانع نمی شم به صد تا بی تو
چرا باید ببینم هر روز بی اعصابی تو
نمی دونم اصلا نمیفهممت
قول دادم باشم تو خوشیو غمتو
دیگه نیستی که بپرستمت
مطمئن باش کسی نمیاد بعد تو
من که به تو بیشتر شک دارم
دیروز بودی توی مهمونی بعد با من
نگو نبودی که دروغ محضه
دیگه پیشم نیستش سهماتم
دنیام شده دودی و سرد
انگار دورم همه سیگارین
دنیام که بودی و هستی
نگو فنچای دورت اینجا بیان پیشم
می شم اینجا من تگرگ رو سرت
کاش باشم اینجا چتره رو سرت
بودش یه موقعی سرم رو سرت
طلا بودی با اون تاج رو سرت
بالای کوه دما چه حسیه
نمی دادی به من لباتو نسیه
مثل سگ تو پشیمونی چون
وینو برا خودش الان یه کسیه
می کردی همش تو بحث بی خودی
بدون اصلا به درد نمی خوری دیگه
لاغر شدی بس که می دویی
خوشحالم تو نیستی بحث نمیکنی دیگه
اشکاتو پاک کن از گونه هات و برو عقب
اگه می خوای ببندم چشمامو رو بدیات
نه دیگه نمی تونم نمی کشم با تو
فقط برو فقط برو
اشکاتو پاک کن از گونه هات و برو عقب
اگه می خوای ببندم چشمامو رو بدیات
نه دیگه نمی تونم نمی کشم با تو
فقط برو فقط برو
