دور ميشم از تو آروم مثل گذشتن از خواب
آرومتر از پرواز يه شبنم زير آفتاب
آروم مثل نسيمي که ميگذره از چمن
ميگذرم از کنارت همدم محبوب من
دور ميشم از پيش توآهسته اما خسته
حالا که بوسه خواب روي چشات نشسته
حالا ميرم که مهتاب اسم تورو صدا کرد
دست پر از تمنات دست منو رها کرد
سياه ترين خاطره تو قصه تو بودم
تو شعله ور تر از عشق
من از سرما سرودم
توجلوه طلوعي اي همصداي خوبم
منو به سايه بسپار من همدم غروبم من همدم غروبم
آروم ميرم مبادا رفتنمو ببيني
با چشماي پر از اشک سر راهم بشيني
ديگه وقتي نمونده تو دل اين شب تار
ميسپارمت به خاطر براي آخرين بار
سياه ترين خاطره تو قصه تو بودم
تو شعله ور تر از عشق
من از سرما سرودم
توجلوه طلوعي اي همصداي خوبم
منو به سايه بسپار من همدم غروبم من همدم غروبم