من مثل یه قطره اشکم گوشه چشم سیاهت
یخ زدم دارم میمیرم آخه تو سرده نگاهت
رفتی و غبار دوریت روی صورتم نشسته
گونه هام محتاج اشک و دل به دستای تو بسته
گونه هام محتاج اشک و دل به دستای تو بسته
واسه دریاچه ی چشمام تو یه موج و اشک سردی
موج دریا برمیگرده اما تو برنمیگردی
نباید گریه میکردم وقتی قلبمو سوزوندی
تو باید واسه همیشه تو گلوم یه بغض میموندی
رفتی اما خاطراتت شده جزئی از وجودم
عاشق غریبه هایی کاش منم غریبه بودم
بجای دوست دارم هات پاک بکن آینه هاتو
تو نمیبینی عزیزم دروغای تو چشاتو
تو نبودی اما اینجا یاد تو نشد نباشه
قاب عکس تو هنوزم رو دیوار خونه جاشه
نه نباید گریه میکردم وقتی قلبمو سوزوندی
تو باید واسه همیشه تو گلوم ی بغض میموندی