یه حالِ عجیب
یه حسِ غریب
یه عاشقی که شَبیشو
هیشکی ندید
حالی که با تو بود
از سرِ من نَپرید
زمستونِ سرد
تو باشی و من
سرت رو شونه هامو
شومینه روشن
میدونی آرزوهام
با تو تَه ندارن
زندگیمو میذارم زیرِ پات
مَرده و حرفش
پاشم بیوفته
میمیرم به جات
مَرده و حرفش
حالا مونده ببینی دیوونم
با تو عاشقم عاشق
میمونم من
اسممو یه جوری
میگی توی جمع
قلبم میریزه
همه چی حتی
حسودیت که میشه
واسم عزیزه
باتو که هستم
پُرم از انگیزه