اینجا قانون هست ولی شهر هرته
زندگی میکنی ولی غرقه فکرت
اینجا قانون هست ولی شهر هرته
تو هم ول معطلی با این طرزِ فکرت
اینجا قانون هست ولی شهر هرته
زندگی میکنی ولی غرقه فکرت
تشنه میبرنت لبِ چشمه
چون اینجا شهر هرته، شهر هرته

دلش پُره و دستاش خالی
قول داده به بچه اسباب بازی
زخم خوردست زخماش کاری
یه آشغالِ دیگه توو اون سطل آشغالی
تووی سر همش فکر به اون اوضاع
حساب کتابِ یه قرون دوزار
یه لبخندِ الکی رو لب
نشونه ی عصبی بودن
جای سیگار آبنابت خروج خروج
صاحبکاره گیر داده سرِ ورود خروج
میگم دروغ توو روش اونم کرور کرور
متنفره از این شهرِ شلوغ پلوغ
کرده پاش یه کفشِ آهنی
تصمیماش لحظه آخری
قول داده دست خالی برنگرده ولی
پاش اگه هر کاری کرد نلغزه
چراغای خیابون توو دیدش تار
یه موتور گشت میزد اومد گیر بهش داد
بی اخطار چی داری توو جیبت ها
بذار ببینم یه کیف یه کارد
حسرتِ سفرای نرفته
با بچه ها دعوای هر هفته
دفترچه قسط یه پاکت سیگار
مشکلایی که به جا هم میان
کرکره ها رو میکِشن پایین
صدا جیرجیرک و ماشین شهرداری
این نسخه رو باس بپیچه
ولی هر جایی میره میگن داشی کم داری
چون اجناس کشیدن بالا
نسیه هم نمیدن بابا
لطفا اگه مایست روش کن
اگه نه که ایشالله سری بعد دادا

چون اینجا قانون هست ولی شهر هرته
زندگی میکنی ولی غرقه فکرت
چون اینجا قانون هست ولی شهر هرته
تو هم ول معطلی با این طرزِ فکرت
چون اینجا قانون هست ولی شهر هرته
زندگی میکنی ولی غرقه فکرت
تشنه میبرنت لبِ چشمه
چون اینجا شهر هرته، شهر هرته

ولی جنگده‌س و بی دنده عقب
این راها رو چند دفعه رفته عقب
فرماندست ولی برا خونه سربازه
سفت وایستاده و توئونشم داده
چک زده دره گوشِ بدخواه مدخواه
کردنش توو سره دعوا چند بارم
این کارخونه به اون کارخونه
یه روز قالب زن یه رو جوشکار بوده
تکیه نکرده، تکیه گاه بوده
شونه واسه گریه ها بوده
کاربلده و بی ادعا
راننده یه مسیره بی انتها
شیر بوده کفتاراشو دورشو بستن
لبخند زده نباخته خودشو اصلاً
ولی دلش تنگه برا بچگیاش
دندونِ سفید و دستِ سیاهش
وقتی مسئولیت بود مشقِ فردا
از فوتبال میومد خسته اما
همه چی تقریبا خوب بود
جنسشون هرچی هست جور بود
میدویید ولی کَش پاره نمیکرد
بچه ‌رو جلو دو تا همسایه نمیزد
بزرگ شد ولی تف یه کرد پا روش
زندگی شعله ‌شو پُف کرد خاموش
استرس اونو فلک کرد و
روی پیشونیش نشوند یه عرق سرد و
هر چی دست پا میزنه میره بدتر پایین
محتاجِ دونه مثل کفتر چاهی
پریشونِ کوچه های شهر
صدایی که گم شده توو صدای شهر

اینجا قانون هست ولی شهر هرته
زندگی میکنی ولی غرقه فکرت
چون اینجا قانون هست ولی شهر هرته
تو هم ول معطلی با این طرزِ فکرت
چون اینجا قانون هست ولی شهر هرته
زندگی میکنی ولی غرقه فکرت
تشنه میبرنت لبِ چشمه
چون اینجا شهر هرته، شهر هرته


امیرعلی A2 و هومان
شهر هرت