یه غم مونده رو دلم
یه عشق مونده تو دلم
که هربار خواستم بمیره
ولی باز جوونه زد
باز همونه درد
باز تمومِ شب
قدم زدنِ این خیابونُ
این بار بدونِ هم
میرم تا آخرش
که تو عشقُ حس کنی
که نخوای تنها برمُ
این حالُ درک کنی
دنبالِ خوشبختی ُ
با اون خاطره ساختن
خوشبختیت دورِ دورِ
بدونِ من
هنوز آسمونِ عشق آبیه
هنوز جات تو قلبِ من خالیه
هیچ وقت نفهمیدم کی جلو راهشو
گرفت
می ترسم از اون روزی که بگم یکی جاشو گرفت
اون کی بود مثل بقیه
رفت که رفت رَسمش همینه
رابطه ای که سَقفش زمینه
نمیشه بمونه هَضمش سنگینه
که همه چی هست
ولی اونی که باید نیست
یه چیز مثل اینکه سایَت کنارت نیست
بازم براش بنویس براش بنویس
اونی که اسمَمَم حتی یادش نیست
یادش نیست اون روزای خوبُ
یادش نیست اون روزای دورُ
یادش نیست چون می خواد فراموش کنه
مثل من دیوونه ی عاشق نیست
اون که یادش نیست
ولی اگه یه روز دیدمش با اون دست توی دست مهم نیست
تو که یه روز عاشقت بودم برام
غریبه تر از هر غریبه ای