هیچ وقت یادم نمی ره
از کجا شروع شد
اون خنده آروم
چشمای زیبات
از اون لحظه به بعد
دیگه نفهمیدم چی شد
لحظه ی دیدن تو تولدم بود
چشای تو واسه عاشق شدن بود
عاشق شدم زود عاشق شدم زود
گفتم دوست دارم تو اَم بخند زود
فصل عاشق شدن کنار تو
فصل بهارِ
ابرا و برگاش بارون سرماش
جز عشق چیزی نداره
چشات یه دریاست با موج آروم
آرامش همینجاست
اونی که عاشقونه باهاش می مونه
کنارش همینجاست
می ترسیدم غرق شم تو چشمای تو
اما نزاشتی
می ترسیدم تنها بمونم بی تو
اما نزاشتی
تو بهترین حسی تو دنیای من
از تو شروع شد بهترین روزام
تو تنها می مونی برای من
ای فرشته نجات
تو دنیای ما تو حرفای ما
غم جا نداره
به جز قدم هاش رو قدم هام
رو چیزی پا نمی زاره
فصل عاشق شدن کنار تو
فصل بهارِ
ابرا و برگاش بارون سرماش
جز عشق چیزی نداره
غزل نوشتن برای تو
چه حالی داره
یه حس فوق العاده خدا داده
تا یادم بیاره
فصل عاشق شدن کنار تو
فصل بهارِ
ابرا و برگاش بارون سرماش
جز عشق چیزی نداره
فصل عاشق شدن کنار تو
فصل بهارِ
ابرا و برگاش بارون سرماش
جز عشق چیزی نداره