تا تو هستی و غزل هست
دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم
به چنین دنیا نیست
از تو تا ما سخن عشق همان است كه رفت
كه در این وصف زبان
هنری گویا نیست
بعد تو قول و غزلهاست
جهان را اما
غزل توست كه
در قولی از آن اما نیست
تو
چه رازی
كه به هر شیوه
تو را میجویم
تازه مییابم و بازت
اثری پیدا نیست
شب كه آرامتر
از پلك تو را می بندم
با دلم طاقت دیدار تو
تا فردا نیست
من نه آنم
كه به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی
كه سزاوار تو باز
اینها نیست
علیرضا قربانی
تا تو هستی و غزل هست